دیگر نمی نویسمت
هر کس به چشم هایم نگاه کند
تو را خواهد خواند
از این شانس خوشگل منم آبم و آب هم از لحاظ کنترل کردن سیر خرد کن دستی گارلیک پرو Garlic Pro ظعیف ترین عنصرِ،و همیشه برای استفاده از قدرتم باید قمقمم همراهم باشه،چون آتش افزار خودش میتونه آتش ایجاد کنه،خاک افزارم که زمین همش از خاک تولید شده؛باد افزارم که دیگه چی بگم. دیدم داره هی به کارش ادامه میده من برای این که اعصابش و به هم بریزم؛شروع کردم به خوندن آهنگ های مجید خراتا!!! سیر خرد کن دستی گارلیک پرو Garlic Pro تیغ و بردار دستام و خط خطی کن تلافیِ،عمری من زدم به قلب تو نگفتی کافیـ....اوخخخخخ! از همون جایی که نشسته بود بطری که توش تا نصفه آب داشته بود و به سمتم پرت کرد؛ منم چون پشتم بهش بود نفهمیدم. سپهر:حقته،بی شعور. ــ ببین بهت دوتا پیشنهاد میدم یکی رو انتخاب کن ،یا آدامست رو دور میندازی یا میشینم هی آلبوم های مجید خراتا رو برات با چهچه می خونم. سیر خرد کن دستی گارلیک پرو Garlic Pro آیناز در حالی که هر،هر میخندید گفت:این که انتخاب نیست اجبار،ازدواج اجباری و طلاق اجباری شنیده بودیم، ولی پیشنهاد اجباری نه.!!!!!! سپهر:چرا انتخابِ،ولی انتخاب آقای هابسن؛و خوب نیلو خانوم که این طور،باشه ولی منم بهت یه حق انتخاب هابسنی بهت میدم زاخار.یا خوندن آوازهای مزخرفت وتموم میکنی یا... ــ یا چی؟؟؟ها؟ها؟بگو ببینم چی چی می خوای بـ.... سپهر:اگه یه دقییه اون صدای نکرت رو ببندی میفهمی چی می خوام بگم.(یعد از مکث کوتاهی)یا استاد و میندازم به جونت. سیر خرد کن دستی گارلیک پرو Garlic Pro در آن واحد به معنای واقعی خفه شدم.با غیظ نگاهش کردم؛چون عزیز دوردونه ی استاد بود استادم به حرفش گوش میداد.چه درست باشه چه زر زده باشه.! ــ خیلی خبیثی. قابلت و نداره زاخار. بعدشم بهم چشمک زد.زیر لب گفتم:زاخار و مرگ.زاخار و درد بی درمون. سپهر:شنیدم چی گفتی،نیلوفر. ــ جــــهنم،خوب که چی مثلا خواستی پز گوشات و بدی؟ سیر خرد کن دستی گارلیک پرو Garlic Pro از حالتی که بهم دست داده بود سپهر و آینازمنفجر شدن از خنده. با حرص گفتم: ــ میشه بگین دقیقا به چی میخندین؟ آیناز: به تو.وای نیلو خیلی با حال حرص میخوری. ــ خفه شو.آیناز. رفتم جلوش و با لگد زدم رو ساق پاش ولی ککشم نگذید.همینه دیگه. وقتی از بدو تولد دفاع
دوستی راکه چشم انتخاب کند ممکن است محبوب دل نشود
ولی آنراکه دل انتخاب کند بیگمان نورچشم خواهد شد
شخصی کار کنی همین میشه. باخره لباسام و با صدای آزار دهنده ی آدامس سپهرو خنده های آیناز پوشیدم؛رفتم سمت در و به اون دو تا گفتم: ــ پاشین دیگه نفله ها. اونا هم پاشدن رفتیم بیرون.تا درو باز کردم با پت و مت (امیریا) و یه آقای دیگه رو به رو شدم.مرده یه جوری بود. قیافش آشنا می زد. اِه! این که هامونه!اینجا چه گهی می خوره ؟ نیلو مودب باش!نـــــــه ...این هامون نیست ! پس چرا شبیهشِ؟به قیافش می خورد آدم بد اخلاقی یا یه جورایی تخس باشه. ولی لامصب سیر خرد کن دستی گارلیک پرو Garlic Pro بد هیکلش رو فرم بود.از هامونم خفن تر!.ننت به قربونت بره ،نمیشد از هیکلش چشم برداشت... نیلوخفه شو.اَاَاَه،مگه دروغ میگم.اَه، اَه، اَه، دختره ی پسرندیده !،محکم باش هر کی ندونه فکر میکنه از پشت کوه اومدی.مگه نیومدم؟!!!وااااای خدا شفام بده توی این هاگیر و واگیر من با وجدانم سر جنگ وا دادم.با سقلمه ای که آیناز اُلاغ بهم زد،(که دستش درد نکنه !!!) به خودم اومدم و با گیجی نگاهش کردم که به پدرام اشاره کرد منم به جلوم که اون ایستاده بود نگاه کردم.اوه،اوه، فکرکنم سئوال کرده برای این که خیط نشم ذهنش و خوندم. «سلام خانوممهراد! به سلامتی مرخص شدین؟» هوس کردم چارتا دری وری بارش کنم ولی دیدم هامون شماره دو داشت نگام می کرد. سلام،بله دیگه، ببخشید توی این چند روز به زحمت افتادین. بد بخت کپ کرد.از دوباره زهنش و خوندم"اااااااااا،نه بابا بلد بوده درست حرف بزنه و رو نمی کردِ"خندم گرفته بود خفن،فکر کرده من در حضور پیت عزیز (چون با دیدنش یاد براد پیت میوفتم بهش میگم پیت؛ سیر خرد کن دستی گارلیک پرو Garlic Pro تازه به پت،مت هم میاد) بازم گندِ دماغی میحرفم. البته حقم داشت با این اخلاق گندِ دماغیم. پت:خواهش میکنم زحمتی نبود،راستی ماشین و براتون آوردم و اگه میخواین من میرسونمتون. بعد از این حرفش دستشو آورد جلو وسوئیچ ماشینم و به سمتم گرفت منم ازش گرفتم و گفتم: ــ نه ممنون دوستان هستن میرسونم. لطف کردین ماشین وآوردین. پت:خواهش میکنم. توهمین حین مت زیر گوشش زمزمه مانند گفت:برای همین گفتم ماشین منو بیاریم وگرن الان باید با تاکسی میگرفتیم پدرام خان. پدرام بهش یه چشم غره ی تـــوپ رفت که اونم خفه خون گرفت.البته باید بگم که خیلی آروم گفت ولی من مطمئنم هر سه تامون فهمیدیم. پت:خوب با اجازه(بعد روبه اونا بازم آروم گفت):آرش،بهراد بریم. بــــــــــــه بـــــــــــــه،چه اسمی هم داره....آرش.... با شنگول و منگول(سپهر و آیناز.آخی بد بختا من روزی صدتا اسم به اینا میدم)سوار شدیم. .چون دلم برای رانندگی تنگ شده بود تا نشستیم رو به سپهر که سوئیچو ازم قاپیده بود گفتم: ــ من خودم میرونم.رد کن بیاد سوئیچ وسپهر. سپهر در حالی که می خواست سوئیچ و توی جاش بکنه گفت: سپهر:زر اضافی موقوف. ــ خودت زر میزنی نه من.ســپــهر خودم میخوام برونم. سپهر:خوب مرض داری میری اون سمت میشینی بعد میگی(اَدم و درآورد و ادامه داد) من میخوام برونم،من میخوام برونم.. سیر خرد کن دستی گارلیک پرو Garlic Pro حالا هم نمیخواد گریه کنی بیا(درحالی که بازم اَدام و در میاورد)برون. بعدش پیاده شد دستم بهش نرسید.منم ازتوخود ماشین جام وعوض کردم وسمت راننده نشستم.سپهر هم سمت دیگه نشست منم راه افتادم و با سرعت زیادی روندم. ــ اورانگوتان،ادای عمت رو درار نه من و. ــ تا تو باشی براچی عمم زاخار؟؟؟تازه تو خنده دارتری البته نه به خنده داری آیناز. آیناز هیچی نگفت،خیلی عجیب بود آیناز جواب سپهر رو نداد.سپهر به عقب برگشت منم از تو آیینه به آیناز نگاه کردم که دیدم به جلو زل زده. سپهر: آیــناز...آیــــــناااااز... آآآآآیـــــنـــــازززز. کدوم گوری سیر میکنی؟ این دفعه آینازبه خودش اومد و بدون توجه به سپهر روبه من گفت: آینا: نیلو مشکوک میزنی چرا دنبال ماشین امیری میری؟هان؟هـــان؟هــــــان ؟ به جلوم با دقت نگاه کردم راست میگفت.واااا،من دنبال اینام؟نـــه اصلا. از توی آیینه نیم نگاهی بهش انداختم و گفتم:همینه دیگه.وقتی همش با قدرت طی الارض تون یهو تو خونه ی من سبز میشین آدرس دقیقشو نمی دونین. من دارم میرم خونه ی خودم. سپهر هم که همیشه دنبال یه سوژه واسه اذیت کردنِ سریع و پشت سر هم گفت: خاااااک بر سرم نیلو از دس رفتی....چرا؟....آخه نیلو این چی داره که دنبالش راه افتادی؟....قیافه نداره....پول؛ که تو خیلی از این سرتری....موقعیت، اون به گرد پات نمیرسه با این بابایی که تو داری...خاک تو سرم...خاک تو سرت....خاک تو سرش. دیگه داشتم عصبی میشم....بابا تغصیر من چیه من که دارم راه خونه ی خودم و میرم.....از بس هم زیاد خونه ی خودم نمیرم همسایه هام و نمیشناسم که بخوام تشخیص بدم کدوم یکیشون همسایه ی منه. ــ ااااااااه!! ببند اون دهنتو سپهر... آخه این انگل جامعه چی داره؟ها؟ و تو هم خوب من و میشناسی پس دیگه به این چرندیاتت ادامه نده. در آن واحد سپهر خفه شد و دیگه هم صدای خنده های آیناز نیومد سیر خرد کن دستی گارلیک پرو Garlic Pro
آینده را قاب میکنم
بر دیوار زمان می کوبم
چشم بر هم می زنم
عجب قاب کهنه ای
مینویسم عشق بخوان قلب عزیز
مینویسم عشق بخوان نفس عزیز
مینویسم عشق بخوان روح عزیز
مینویسم تو بخوان من عزیز
مینویسم ما بخوان عشق نازنین!
اگر کمی سلیقه بخرج دهید می توانید به وسیله دستگاه تخم مرغ پز سوسیسی انواع ساندویج را با تخم مرغ یا حتی مواد دیگر در عرض چند دقیقه تهیه نمایید بدون دخالت دست و با زدن یک دکمه پس از چند دقیقه ساندویچی سالم دارید که می توانید نوش جان نمایید با خرید دستگاه تخم مرغ پز سوسیسی اگ مستر امکان آماده کردن تخم مرغ یا مواد غذایی دیگر مانند سوسیس و گوشت را به صورت اشتها آور ترین شکل ممکن بدون نیاز به فر یا اجاق گاز به وجود آورید قبل ریختن مواد در داخل دستگاه تخم مرغ پز حتما دیواره های آنرا با روغن چرب نمایید بعد از ریختن یک یا دو عدد تخم مرغ در داخل دستگاه منتظر بمانید تا چراغ هشدار دستگاه که سبز رنگ است روشن شود حالا می توانید غذای خود را میل نمایید توجه داشته باشید که با تخم مرغ پز سوسیسی egg master میتوانید غذاهای فراوانی از جمله انواع ساندویچ ها ، کوکو های لوله ای و … درست کنید . همان گونه که در تصاویر می بینید این دستگاه فقط محدود به درست کردن تخم مرغ نیست و تمام غذاهای موجود در تصاویر توسط این دستگاه کاربردی تهیه گردیده است هم اکنون می توانید تخم مرغ پز سوسیسی اگ مستر را به صورت پستی از فروشگاه اینترنتی نمکستان تهیه نمایید در صورتی که با کلیک روی دکمه زیر به سبد خرید منتقل نشدید موجودی محصول به پایان رسیده است قیمت کالا : 65.000 تومان
اگر با من نبودش هیچ میلی
چرا شارژ ایرانسل خواست خیلی
یه کارت شارژ ایرانسل خریدم دادم به بابام میگم بابا واسم بخونش!
بابام : سیزده ترلیاردو هفصد و بیست ــ دویستا شنا برای سپهر آب خوردنِ. آیناز با سر حرفم و تایید کرد و گفت: آیناز:اوهوم؛یادش بخیر اوایل که باهاش آشنا شده بودیم چه ریغویی بود اما به لطف تمرنای استاد این هیکل توپ الانشو داره. Sphrba abandonner ledit lieu et vous dites qu"il est? Dit alors Khndydv Sepehr: [Refrain:]! De la tête trop loin si vous savez ce que leur tyrannie! Jon, vous n"êtes pas Sacharias droite mon dos! Tante -Jvn le cancre! .ynaz Vous pouvez l"effacer? Je ne veux pas de promesse Juin sol. Ynaz shampooing pour déplacer Dad.bd clairement confirmé par une brise rapide a jeté toute la poussière Harrow. Je souffre du ciel: -Yad Prends tout ton gorge Myryzy Adam Harrow sol. Sphère: la bonne sorcière venue congrégation. Ynaz ton sérieux nous a dit contrôleurs Nystym.ma Assistant Nasrym. ساعت دیواری طرح هیراد Sepehr: Je suis la voix que vous n"êtes pas survivre le secret de comment l"orateur?!: که بهش مربوط میشد. خواستم بیام بیرون که یه صدای ضعیفی توجه مو جلب کرد.کمی با دقت گوش کردم .به نظر می رسید که چندین نفر دارن باهم حرف می زنن ولی انقد یواش بود که شبیه پچ پچ بود. احساس کردم هوای اتاق داره سنگین میشه.موندن رو جایز ندونستم.همین که خواستم برم بیرون دقیقا جلوی پام یه چیزی شروع به بالا اومدن کرد. -زهر عنکبوت!رو آب بخندین! ساعت دیواری طرح هیراد سپهر بین خنده هاش گفت:به این فرفره بگو برات فوتش کنه. با خنده به آیناز که کنارم نشسته بود نگاه کردم،اونم بدون هیچ حرفی سرش و از پنجره داغون ماشینم بیرون برد و نفس عمیقی کشید ، بعد طولانی ومحکم نفسشو داد بیرون که یه راه طویل و بزرگ ایجاد شد. ماشین و روشن کردم از اون کوهستان جهنمی فرار کردیم و به سمت قائمشهر به راه افتادیم. ساعت دیواری طرح هیراد تا قائمشهر تقریبا راه زیادی نبود. وقتی رسیدیم باید برم دفتر یه خورده کار نیمه تموم دارم.بعدم باید برم خونه چند هفته ای میشه نرفتم هه فکر کنم با خاک یک سان شده آخه دفعه ی آخری که تو خونه بودم کار فوری پیش اومد و نشد همه پنجره هارو ببندم. باسئوال آیناز رشته ی افکارم پاره شد: ! Se il vous plaît Shut Up Ynaz: Sepehr: ADBT Sacharias vous aimez. Shade temps -Svar Ndarym.alan nouveau Vklh Sean trouve. Sepehr opposé: Pourquoi ne pas utiliser la puissance de l"Alarzmvn? -Chvn Je ne le fais pas! Ynaz: trop égoïste! Sepehr: L"objectif immédiat je suis d"accord avec vous. Sacharias -Qabltvn et pas dans vos propres mots! من به شخصه رو نردبون هم که می ایستم سر گیجه میگیرم! سپهر:خوب نیلوفر،آیناز شب بیاین خونه ی من تا دور هم باشیم!هوم؟چطوره؟ یکم فکر کردم، فعلاً حوصله ی خونم و نداشتم. بد نبود.با ارتفاعش میشد کنار اومد .فوقش نزدیک پنجره نمی رفتم دیگه .جالب اینجا بود که سپهر خودش شبا تو بالکن میخوابید! بد تر از اون آیناز که میرفت رو سقف میخوابید!کلا دوستای من یکم عجیب غریبن.یکم که چه عرض کنم ... ــ باشه پس من ساعتای 4میام خونت . آیناز:اُکی،منم میرم خونه دوش میگیرم و یکم استراحت کنم بعد میام. ساعت دیواری طرح هیراد سپهر:اکی و مرگ ،پس فعلا زاخارا. ــ خدافظ می بینمت. ساناز:بای بای هانی. سپهرچپ چپ و نگاهش کرد و رفت تو آینازم یه "چیش" گفت. راه افتادم.تو راه دیدم آیناز به اطراف نگاه میکنه منم به اطراف نگاه کردم چیزه مشکوک یا خاصی ندیدم برای همین پرسیدم: ــ آنی چیزی شده؟ چرا به دوروبرت نگاه میکنی؟ آیناز سرش و به سمت من چرخوند و به من نگاه کرد و گفت: آیناز: نیلو فکر کنم ماشینت بد جوری داغون شده! اکثر ماشینای اطراف دارن بهمون نگا ه می کنن. این دفعه با دقت به نگاه کردم دیدم آیناز راست می گه. ــ جهنم بزار اینقدر نگاه کنن تا چشمشون دراد. آیناز:گوشیتو بده آهنگ گوش کنم .گوشی خودم خونه ست. -گوشی منم خونه ست! اس ام اس جدید اول پوفی کرد ولی بعد چند لحظه زد زیر خنده. -به چی میخندی؟ با خنده گفت: آیناز:بیچاره استاد این حرکت و چند با به سپهر یاد داد بازم آقا یاد نگرفت. -کدوم حرکت؟ آیناز :همین جابه جا کردن اشیاء زیر خاک!یادمه یه بارسر همین گارد مجبور شد دویست تا شنا بره. Sepehr: Nous maintenant Albrzym Savez-vous la façon dont Six semaines test? سپهر:در کمال ناباوری آنی باهات موافقم. -قابلتون و نداره به قول خودت زاخار! سپهر: ما الان البرزیم!میدونی تا قائمشهر چقد راهه؟ ساعت دیواری طرح هیراد -من رانندم.تو غر میزنی؟در ضمن کجا تا قائمشهر راه زیاده؟ برای انسان ها همون قدر باش پوفی کرد وعقب نشست، آینازم کنار من جلو نشست.منم سوار شدم ولی استارت رو که زدم متوجه یه چیزی شدم که باعث شد به عقل خودم ودوستام بد وبیراه بگم.با حرص گفتم: -خب !من الان چجوری باید تو این مه رانندگی کنم؟! بعد چند ثانیه سکوت یهو آیناز وسپهر زدن زیر خنده.منم خندم گرفته بود با این وجود گفتم: آیناز:میخوام صد سال سیاه لیاقت نداشته باشم. میدونستم کل کل اینا تا فردا صبح هم طول میکشه واسه همین با صدای نسبتا بلندی گفتم: ــ بسه دیگه. سپهر تو دفتر کار نداری؟من میخوام برم دفتر اگه میای بیا. سپهر:نه،من تمام کارهام و انجام دادم بنابراین میرم خونم تا یکم استراحت کنم . دیگه چیزی نگفتم خدارو شکر آیناز و سپهر هم حرفی نزدن.بعد از یه ساعت رسیدم دم اپارتمانی که سحر و سپهر توش خونه داره.طبقه نهمِ.نمیدونم چطور سر میکنن؟ منم خندیدم و در جوابش چیزی نگفتم: Ranndm.tv -Mn"re plaindre? En plus de Ghaemshahr où l"excès? Pvfy il se rassit, Ynazm mon côté quand je roule mais Entrées Nshst.mnm que je سپهربا بیخیالی گفت:آهان .اون و میگی؟بعد خندیدو گفت سپهر:همینم از سرتون زیاده!اگه بدونی چه زوری میخواد! جون تو دیگه کمرم راست نمیشه زاخار! -جون عمه ت بیشعور!.آیناز تو میتونی تمیزش کنی؟دیگه نمیخوام خاک نوش جون کنم. آیناز سرشو به نشونه تایید تکون داد.بعد با یه نسیم سریع همه گردوغبار هارو ریخت کنار. روبه سپهر گفتم: ساعت دیواری طرح هیراد -یاد بگیر!تو همه خاک هارو میریزی تو حلق آدم. سپهر:خوبی به جادوگر جماعت نیومده. آیناز با لحن جدی گفت:ما جادوگر نیستیم.ما کنترل کنندگان عناصریم. سپهر :موندم تو با این صدات چطور گوینده راز بقاء نشدی؟!: !Please Up Shut آیناز: سپهر:ادبت تو عشق است زاخار. -سوار شید وقت نداریم.الان دوباره سر وکله شون پیدا میشه. سپهر اعتراض کرد:چرا نباید از قدرت طی الارضمون استفاده کنیم ؟ -چون من ندارم! آیناز:خیلی خودخواهی! l"ai remarqué quelque chose qui fait sens pour moi mauvais Vdvstam Vbyrah cupidité Bgm.ba dit: -Khb! Je dois vous maintenant comment je conduis la brume? آخه هر دفعه که میبینش چشماش یه رنگه فکر کنم یه ست24رنگِ لنز داره. یه خورده به اون یکی امیری شباهت داره. رسیدم دفتر .ماشینو پارک کردم وپیاده شدم برگشتم سمتش تا با ریموت قفلش کنم که چشمم افتاد به بعضی جاهاش که توی مه نتونسته بودم ببینم.ای خدا بگم چیکارت کنه سپهر!علاوه بر اون چیزایی که تو کوهستان دیده بودم، شونصد تا خش افتاده بود روش،یکی از آینه بغل هاش کنده شده بود و اون یکی هم همش ریخته بود .خلاصه قوطی بیشتر بهش میومد تا ماشین ! کلید های دفترو از جیبم درآوردم و درو باز کردم.رفتم توی راهرو ی طبقه بالا.وارد اتاق کارمون که به خواسته من برای سه نفر جا داشت شدم.خندم گرفت.میز سپهر شلوغ پلوغ و بی نظم بود. برعکس آیناز .نمیدونم با این همه اختلاف نظر و سلیقه چطور با هم کنار میان ؟ البته کنارم نمیاد 24ساعته دعوا دارن.ولی من که میدونم دعوا هاشون فقط ظاهریه. میز خودمم که ماشا الله شتر با بارش توش گم میشه.بعد نیم ساعت گشتن وحرص خوردن بالاخره مدارک مورد نیازمو پیدا کردم وگذاشتم لا به لای پرونده ای آیناز:میای خونه ی من یا میری خونه سپهر؟ ساعت دیواری طرح هیراد ــ دفتر کار دارم،از اون جا هم میرم خونه ی خودم. چند هفته ای میشه خونم نرفتم. آیناز: اکی،سپهر تو دفتر کار نداری؟ هیچ صدایی از سپهر در نیومد.آیناز به عقب نگاه کرد و یکم بلندتر گفت: آیناز:سپـــهر؟ بازم صدایی از سپهر درنیومد. ــ به نظرت خوابه؟این جور که این سابقه داره باید داد بزنی. سپهر خواب خیلی سنگینی داشت طوری که اگه یه بمب هم کنار گوشش بترکونن به زور بیدار میشه.هه بد بخت سحر که باید هر روز این و بیدار کنه. آیناز نفسشو با حرص بیرون داد و این دفعه داد زد: ســـپـــــهــــــرررر؟ سپهر چشماشو باز کرد ووقتی قیافه ی سرخ شده ی آیناز و دید نیشش شل شد و باز اون دوتا چال خوشگل رو لپش به وجود اومد. سپهر:چیزی شده؟بامن کار داشتی؟ آیناز:یعنی خوابت انقدر سنگینه. سپهر:آره بد مصب باید بهش بگم یه خورده رژیم بگیره بد بخت سحرم صبحایی که میخواد من و بیدار کنه باید یه شیپور دستش بگــــ...... یهو من و آیناز باهم گفتیم:بــســـه سپهر:ااااه؟چطونه عربده میکشین؟ خیر سرم دارم حرف میزنم؟ آیناز:بله میدونیم و اینم میدونیم که اگه ولت کنیم تا فردا صبح واسمون حرف میزنی. سپهر:لیاقت نداری من باهاتون حرف بزنم. Après quelques secondes de silence a été soudainement Ynaz Vsphr Cependant, je ris à Khndh.mnm suivant: -Z · Araignées h! Est stupide eau! Sphère entre son rire dit de vous dire ce concert après sa mort. ــ برو پایین تا بیش تر زدحال نخوردی. آیناز: ایـــش؛بای بای شب میبینمت. ــ به قول سپی درد و بای بای. اونم مث خودم گفت آیناز:به قول سپهر؛سپی حناق نیلو جان. ــ دِ برو دیگه منم رفتم خدافظ. اونم مث آدم خداحافظی کرد و رفت مانتو پاییزه پانیذ .از خونه ی آیناز تا خونه ی سپهر10 دقیقه راه بود ولی به خاطر ترافیک یه بیست دقیقه ای طول کشید تا رسیدیم. پشت چراغ قرمز از توی آیینه به خودم نگاه کردم،یه دختر24ساله باچشمای نقره ای،که همیشه لنز مشکی میزاره که بازم به خاطر چشمای خودش رگه های خاکستری پیدا میکنه..موهام تا شونمِ ومشکی ِ ولی لاش تیکه تیکه نقره ای رنگ کردم. سکوت همیشه به معنی رضایت نیست یه اب افزار نیمه حرفه ای هستم.وضع روایط اجتماعیم افتضاحه. باتنها کسایی که رابطه دارم همین آیناز، سپهر و خواهرش سحر و بعضاً شاگردای آب افزاری،که در نبود استاد بهشون درس میدم ،هستن. با بوق ماشینای پشت سری به خودم اومدم و راه افتادم.پدر من که نیکداد مهراد باشه یه دفتر بزرگ وکالت داره ولی به گفته ی خودش چون من جوونم و تجربه ندارم و خامم و از این حرفا... ریاست و داده به آقای کاظمی،ولی من که میدونم به خاطر بی اعتمادی به من ریاست و به من ندادِ. دفترمون دو طبقه ست،که طبقه ی دوم من و آنی و سپهر و یه آقای دیگه هستیم؛طبقه ی هم اولم چهارتا وکیلن که دو تاش به پت ومت گفتن زکی!یه ریقو که فکر کنم فامیلیش امیریِ،هیشه ی خدا هم موها نامرتبِ. یکی دیگه هم در کمال تعجب فامیلیش امیریِ. از اون جایی که فضول نیستم نمیدونم با هم نسبتی دارن یا نه؟چهره وتیپش به قول آنی بدکی نــــی(!!!)فقط یه کم سوسوله. Ynaz qui était assis à côté de moi en riant que je regardais, je l"aimais sans un mot et briser la vitre de ma voiture et prit une profonde inspiration, tenir longtemps après la Nfsshv a donné un long chemin et le grand. Je me suis tourné sur la voiture et l"enfer de cette montagne, nous partons pour le côté Ghaemshahr. Six semaines est loin d"être aussi bien des égards. Quand nous sommes arrivés au bureau, je travaille un peu plus de la moitié Darm.bdm Heh n"a pas eu à rentrer à la maison après quelques semaines, je pense que je suis dévasté parce que la dernière fois que je suis rentré chez moi il ya une tâche urgente est venu pour les fenêtres près Harrow. Chaîne Basyval Ynaz déchiré mes pensées: ساعت دیواری طرح هیراد Ynaz: Je veux rentrer chez moi au ciel ou vous rentrer à la maison? Bureau, je rentre chez moi à sa propre place. Je suis allé dans ma maison quelques semaines. Ynaz: Ok, le ciel ne travaillent pas dans un bureau? Pas de bruit venant du ciel dans Nyvmd.ynaz plus je regarda et dit: Ynaz: sphère? Encore une fois une voix du ciel Drnyvmd. ساق شلواری توکرکی Qu"est-ce que vous rêvez de? Le type qui va être un disque à succès. Sepehr sommeil était si lourd comme si une bombe explose à côté de sa magie malchanceux Ear Force Myshh.hh Btrkvnn qui doit être fait tous les jours et sont éveillés. Ynaz Nfsshv avec avidité et cette fois, je criais: Sphrrrr? Sphère et quand il ouvrit les yeux et vit l"apparition d"une frite de Ynaz Nyshsh assez lâche et d"ouvrir les deux trous Lpsh est entré en existence. Sepehr: Quelque chose est arrivé Avez-vous travaillé avec moi? Ynaz: Voilà sommeil si lourd. Sepehr: Ouais mauvais de dire à sa bouche était un peu malchanceux régime SHRM Sbhayy que je voulais être une trompette à la main et est venu sac ...... Ynaz ensemble et tout à coup je lui ai dit: Arrête! Sepehr: Aaaah Chtvnh Mykshyn cri? Je ne parle pas de moi? دستکش تاچ اسکرین - Silver Touch Ynaz: Oui, elle le sait et elle sait que je parle volts Vasmvn jusqu"à demain matin. Sepehr: Je ne deserve"ll pas parler. با تعجب نگاش کردم و گفتم: ــ میدونی الان دارم به چی فکر میکنم؟ آیناز با خنده گفت:اوهوم؛بی خیال بابا اگه جلو خودش بگم به خودش میگیره. ــ خدا شما دوتا رو شفا بده تو جلوش ازش بد میگی پشتش خوب.اونم جلوت ازت بد میگه پشتت خوب.اووووووووووف. نیم نگاهی بهش کردم فکر کنم الاناش که از ذوق بی آنی شیم. ــ ذوق مرگ نشی بی آیناز شیماااا. آیناز: گمشو توهم که فقط بلدی زد حال بزنی. جلو ی خونش نگه داشتم و گفتم: و سه ملیاردو هشتادو نه ملیونو!
مورد داشتیم
زنه سر قیمت کارت شارژ چونه میزده…
نسلی هستیم که تو اینترنت عاشق شدیم...
دوست شدیم...
و تو اینترنت بهمون خیانت شده...
درون ساق شلواری توکرکی مطابق عکسی که مشاهده می کنید کرکی می باشد و پاهای شما را گرم نگه داشته و شما می توانید درفصل پاییز و زمستان از آن استفاده کنید و لذت ببرید. شما میتوانید این ساق شلواری را با مانتو و پالتو به همراه بوت استفاده کنید که فرم بسیار شیکی به پوشش شما می بخشد. ساق شلواری توکرکی دارای کیفیت فوق العاده عالی بوده ساق شلواری توکرکی Jambières sans pied Tvkrky Comme vous pouvez le voir sur la photo Gardez vos pieds au chaud et moelleux et vous pouvez Au cours de l"automne et en hiver et profiter de l"utilisation. tu Vous pouvez démarrer pantalons à jambes avec des manteaux et des manteaux avec Utilisez une forme très forte pour vous donner une couverture. jambe Tiroirs Tvkrky et la qualité est excellente ساق شلواری تو کرکی Taille gratuit a été libéré et est conçu pour Qui peut être utilisé pour toutes les tailles de pantalon de Tvkrky Jambières sans pied Tvkrky hiver tout ساق شلواری تو کرکی à fait approprié épais noir Excellente qualité et adapté à une utilisation dans les fêtes Et aux parlements des meilleur cadeau pour quelqu"un que vous aimez و به صورت Free Size عرضه شده است و به نوعی طراحی شده است که برای تمام سایز ها قابل استفاده می باشد .ساق شلواری توکرکی ساق شلواری توکرکی کاملا ضخیم مناسب فصل آپ کی تصویر میں Footless leggings فک کنم دیگه کافی باشه. آیناز هم درحالی که کمرش و می مالید سرش رو به نشونه ی تایید تکون داد وگفت: آیناز:استاد گفته بود مه درست کردن سخته ها ! سپهر گفت:بچه ها وقتی من میتونم اونارو ببینم یعنی اونام میتونن.یکم دیگه برین تورو خدا. پوفی کردم وگفتم: -خوبه حداقل اسلو موشن حرکت میکنن.تو هم نخندی ها وگرنه بعدا حسابت و میرم. نیش خندی زد و گفت:سعیم و میکنم . باز ادامه دادیم .در حدی که دیگه نمیتونستم آینازوسپهر و ببینم: -هووووی !نفله ها! کدوم گوری موندین؟ صدایی شبیه دست زدن اومد . بعد صدای سپهر بلند شد: سپهر:ایولا!این دیگه راست کار خودمه! با احساس خزش چیزی روی پاهام به پایین نگاه کردم .دیدم خاک کوهستان ساق شلواری تو کرکی مثل گل شده و از پام بالامیاد.فورا فهمیدم کار سپهرِ.یه لحظه مچ پام درد گرفت.متوجه شدم که گل دور پام سفت شده. -سپی داری چه غلطی میکنی؟ صدای پر حرص سپهر از جای نامعلومی در اومد: سپهر:سپی و حناق زر اضافی نزن. یهو خاک های دور پام منو به سرعت به حرکت درآوردن. همون طور با سرعت توی مه پیش میرفتم که یهودو تا دست شونه هامو گرفت وهمون لحظه خاک های دور پام فرو ریختن.با اخم به چشمای خندون آبی- بنفش سپهر که منو سفت گرفته بود نگاه کردم. سپهر:سلام پیشی! از این طرفا؟ -پیشی ومرگ.ولم کن. دلیل نمیشد که چون چشمام شباهت زیادی به چشای گربه داره هرکی از در اومد بهم بگه پیشی! درست بعد از اینکه اون حرفو زدم یه چیزی محکم ازپشت بهم خورد و افتادم آخم در اومد .برگشتم دیدم آینازه.اونم مث من پخش زمین شده بود. آیناز:خیلی بیشعوری سپهر!پام درد گرفت. به سپهرنگاه کردم که افتاده بود روی زمین ومیخندید.بین خنده هاش گفت: سپهر: جای تشکرته؟ اصن باید میذاشتم عین نابینایان گرامی سقوط کنین ته دره یا یه راست برین بغل اون ارواح خبیثه! آیناز با حرص گفت : تو سادیسم داری!کو دره اصلا.؟! سپهر :ممنون از یادآوریت زاخار! عصبی گفتم : خفه شین!بیاین ببینیم میتونیم ماشین و پیدا کنیم یا نه.دیگه نمیتونم اینجا بمونم. ساق شلواری تو کرکی سپهر :چرا ما بریم پیش ماشین؟ماشین میاد پیش ما. آیناز نالید:وااای نه توروخدا!دفعه پیش ماشینو گوشت کوبیده کرده بودی!با این خاک افزاری مشنگت! سپهر:از باد افزاری تو که بهترِ مرغابی! دیگه خونم به جوش اومده بود .هرچی من هیچی نمیگم ... داد زدم :وای ، وای ، وای ،سرم رفت!خجالت بکشین!به درک که داغون میشه!ماشین منه دوست دارم پِرِس شه. بعد روبه سپهر کردم: -زود باش اون ماشین کوفتی رو بیار ازاین خراب شده بریم بیرون. سپهر : هوووی!با مهد قدرت های من درست صحبت کنا! با غیظ نگاهش کردم که سریع گفت: سپهر:باشه الان میارمش. چشماشو بست وکف دستاشو روی زمین گذاشت . بعد یهویی پرید هوا ودوباره باشدت روی زمین فرود اومد.جوری که پاهای من به جای اون گز گز کردن ! بیچاره پاهاش! همزمان یه گودال بزرگ جلو رومون به وجود اومد.بلند شد وکف دست راستشو رو ساعد دست چپش گذاشت. ودستشو آروم مشت کرد وعقب کشید.بعد دستاشو جوری قرار داد که آرنج هاش روبه زمین وکف دستهاش روبه بالا بودن.دست هاش رو آروم بالا آورد وما چشممون به جمال ماشین بنده روشن شد .اونم چه جمالی ! حسابی خاکی شده بود وچند جاش قر شده بود وشیشه هاشم که چه عرض کنم!!! -تو آدم بشو نیستی! ساق شلواری تو کرکی سپهر:اِه ! چرا ؟ -نمیخوای یاد بگیری چیزارو درست حسابی زیر خاک جابه جا کنی؟ حا ضرم قسم بخورم که استاد سر این موضوع به تعداد موهای سرت تنبیهت کرده!کے Tvkrky Κολ?ν Tvkrky ?πως μπορε?τε να δε?τε στην εικ?να Κρατ?στε τα π?δια σας ζεστ? και αφρ?τα και μπορε?τε Κατ? τη δι?ρκεια του φθινοπ?ρου και του χειμ?να χρ?σης και απολα?στε. εσε?ς Μπορε?τε να εκκιν?σετε το παντελ?νι π?δι με παλτ? και παλτ? με Χρησιμοποι?στε μια πολ? ?ντονη μορφ? για να σας δ?σει κ?λυψη. π?δι Tvkrky συρτ?ρια και η ποι?τητα ?ταν εξαιρετικ? Δωρε?ν Μ?γεθος ?χει κυκλοφορ?σει και ?χει σχεδιαστε? για να Αυτ? μπορε? να χρησιμοποιηθε? για ?λα τα μεγ?θη παντελ?νι .saq Tvkrky Κολ?ν Tvkrky απολ?τως κατ?λληλη χειμ?να παχ? μα?ρο ?ριστη ποι?τητα και ε?ναι κατ?λληλο για χρ?ση σε μ?ρη Και τα κοινοβο?λια των καλ?τερο δ?ρο για κ?ποιον που αγαπ?ς دیکھ سکتے ہیں گرم اور fluffy اپنے پاؤں رکھنے کے لئے اور آپ کر سکتے ہیں موسم خزاں اور موسم سرما میں استعمال کے دوران اور اس سے لطف اندوز. تم تم کوٹ اور کوٹ کے ساتھ ساتھ ٹانگ پتلون بوٹ کر سکتے ہیں آپ کو کوریج دینے کے لئے ایک بہت تیز فارم کا استعمال. ٹانگ Tvkrky دراز اور معیار بہت اچھا تھا مفت سائز جاری کیا گیا ہے اور کرنے کے لئے ڈیزائن کیا گیا ہے کہ پتلون .saq Tvkrky کے ہر سائز کے لئے استعمال کیا جا سکتا Footless leggings کے Tvkrky بالکل مناسب سرما موٹی سیاہ بہترین معیار اور پارٹیوں میں استعمال کے لیے موزوں اور کسی کے لئے سب سے بہترین تحفہ کے پارلیمانوں تم سے محبت سرما با رنگ مشکی و کیفیت فوق العاده عالی مناسب برای استفاده قسمت اول:(نیلوفر) یه بار دیگه با تمام قدرت تیغه های یخی رو به سمتشون پرتاب کردم ولی ازشون رد شد وبه صخره سنگی پشت سرشون خورد. -اکه هی! با بیچارگی به سپهر و آیناز نگاه کردم.اوناهم داشتن تمام تلاششون رو میکردن. آینازهی فرت وفرت تند باد و گردباد واینجور چیزا میفرستاد وسپهر هم ساق شلواری تو کرکی صخره میکند وپرت میکرد .ولی دریغ از یک اینچ جابه جا شدن. آیناز:خاک تو گورم ! حالا چه غلطی باید بکنیم؟ سپهر درحالی که آروم آروم عقب میرفت با حرص گفت:اگه من اون فرزاد عوضی رو دیدم ! زندش نمیذارم ! مگه مرض داری وقتی بلد نیستی روح احضار میکنی؟ای خدا... همون طور که عقب عقب میرفتیم یهو آیناز داد زد آیناز: بچه ها اینا که جن نیستن!میتونیم قایم شییم. ـ هر هر هر !همبرگر!اونوقت انیشتین جون فکر اونم کردی که تو این برهوت کجا قایم شیم؟ سپهر :ماشا الله هزار ماشا الله کورم که شدی نیلوجان! اینجا کوهستانه ! این همه سنگ گنده هست که میشه پشتش قایم شد مغز فندقی! یه لحظه با خودم فکر کردم که چقد ماها باهم مهربونیم !!!خندم گرفت! آیناز:باز خوبه من فکر میکردم فقط کوره نگو خلم شده من خبر ندارم.مرض به چی میخندی؟ همون لحظه چشمم خورد به تکه سنگی که روی سر آیناز معلق بود .سریع دستشو کشیدم که باعث شد بیافته روم وباهم نقش زمین شیم.پشت بندش سنگ همونجایی که آیناز وایساده بود محکم خورد به زمین سپهر با دیدن اون صحنه با عصبانیت گفت :اینا هی دارن میان جلو تر اونوقت شما دوتا عین بز،عین مترسک مذرعه بابا بزرگ چراغ علی دارین بروبر به هم نگاه میکنین؟ آیناز:همه رو یه نفس گفتی؟تنفست تو حلق جی اف نداشتت. تک خنده ای کردم کلا آیناز و سپهر همینجورین؛حتی تو موقعیت های بحرانی هم ول کن نیستن به آیناز که روم لم داده بود گفتم :حاج خانوم جاتون راحته؟ بعد با لگد و پرتش کردم اونوَر: -گمشو! لهم کردی ! آیناز : واااا! خودت منو کشیدی ! با عجله بلند شدم ودست آیناز و لباس سپهر وگرفتم و با سرعت شروع به دویدن کردم .نمیدونم چرا ولی اون ارواح خیلی سرعتشون کم بود.همین که به پشت یه صخره رسیدیم روبه سپهر گفتم : -بتکون این لامصبو! منظورم از لامصب گرد و خاک هایی که موقعی که با آیناز افتادیم رو زمین بود. سپهر :رو جفت چشاش! بعد با یک حرکت همه گرد و خاک ها رو از رو لباسامون برداشت که باعث شد بره توی حلقمون.در حالی که سرفه می کردم وخاک وخل هارو تف میکردم سروکله ارواح پیدا شد. آیناز: خاک افزاریت تو حلق جـ... سپهر:میدونم...میدونم... جی اف نداشتم. -از این بهتر نمیشه !دارن هی به ما نزدیک تر میشن. یهو آیناز داد زد : یااااااااافتم! سپهر دستشو رو گوشش گذاشت وگفت : ساق شلواری تو کرکی سپهر: مرض !این گوشه نه بلند گو که توش عربده میکشی!حالا چی چی یافتی ؟ آیناز :من بادم ،این یالغوزم که آبِ. پس... -یالغوز عمه ته چلغوز! آیناز : خفه شو! داشتم میگفتم ، میتونیم مه درست کنیم! یکم فکر کردم دیدم بد چیزی نمیگه.نه بابا ! بهش امیدوار شدم. -پس برو تو کارش! یا علی ! سپهر سریع گفت: بیاین بریم جلوتر اینا که حرکت آهسته میان . که اگه جواب نداد بتونیم فرار کنیم. هردو جلوتر رفتیم وشروع کردیم . عین جادوگر ها دستامونو بالا پائین میکردیم و خم وراست میشدیم .هرکدوم گارد مخصوص عنصر خودمونو گرفته بودیم وحرکاتی انجام میدادیم که هرکی میدید از خنده می پکید! سپهر بی شعور ابله هم رو یه تیکه سنگ نشسته بود وغش غش می خندید . کارمون کم کم داشت جواب میداد و مه داشت غلیظ تر میشد منتها درد کمر منم داشت غلیظ تر میشد!!! صاف وایسادم ودر حالی که دستم رو کمرم بود به آیناز گفتم: در مهمانی ها و مجالس بچه که بودیم بهترین Un poderoso escudo contra la temporada de frío, Leggings Leggings calidad Tvkrky es super bueno Y ese tamaño Tamaño como Libre (Free Size) es Y diseñado de una manera tal que puede ser utilizado para todos los tamaños Comprar los pantalones con cremallera piernas Tvkrky Leggings Leggings Tvkrky una fuerte protección contra el frío es Durante el otoño y el invierno puede ser frío y los pies contra el quemador Y proteger los pantalones frío en las piernas, ya que absorbe la luz Más de calor se presenta en negro Mientras que las piernas de los pantalones que usted puede usar en los partidos y ambas partes utilizar Puede mullido pantalones de pierna en Un regalo bastante fresco para su esposa Su cesta de la mullida pantalones de pierna Tenga en cuenta que este producto es muy audaz Y la maravillosa calidad es alta, la Tvkrky pantimedias Como es evidente en las fotos es suave y esponjosa Y puede mantener los pies calientes. سامیار در شمال کنار دریا Sin embargo, como Tenemos pantalones anchos de la pierna por encima de las otras grandes características La única calentar sus piernas, y usted puede utilizarlo para reuniones y fiestas Además, también se puede utilizar con un abrigo o Abrigo largo con zapatos o botas, así como el uso هدیه برای A powerful shield against the cold season, Footless leggings Tvkrky quality is super good And that as Free size Size (Free Size) is And designed in such a way that it can be used for all sizes Buy zip leg pants Tvkrky Footless leggings Tvkrky a strong protection against the cold is During the fall and winter can be cold and your feet against the burner And protect the cold-leg pants because it absorbs light More heat is presented in black While the legs of pants you can wear in parties and both parties use You can fluffy leg pants on A pretty cool gift for your wife Your shopping fluffy leg pants Please note that this product is very bold And the wonderful quality is high, the pantyhose Tvkrky As is evident in the pictures is fluffy And it can keep your feet warm. However, as We have wide leg pants above the other great features The only warm up your legs, and درع قوی ضد موسم البرد، طماق أحمق Tvkrky نوعیة جیدة السوبر وأن حجم الحجم على أنه حر (مجانی الحجم) هو وصممت فی مثل هذه الطریقة التی یمکن استخدامها لجمیع الأحجام شراء البریدی السراویل الساق Tvkrky طماق أحمق Tvkrky حمایة قویة ضد البرد هی خلال فصلی الخریف والشتاء یمکن أن تکون باردة وقدمیک على الموقد وحمایة السراویل الساق البارد لأنه یمتص الضوء ساق شلواری تو کرکی ویرد المزید من الحرارة فی الأسود فی حین أرجل السراویل یمکنک ارتداء فی الأحزاب واستخدام کلا الطرفین یمکنک رقیق السراویل الساق على هدیة باردة جدا لزوجتک التسوق الخاصة بک رقیق السراویل الساق یرجى ملاحظة أن هذا المنتج هو جریء جدا ونوعیة رائعة عالیة، وجوارب طویلة Tvkrky کما هو واضح فی الصور هو رقیق ویمکن ان تبقی قدمیک دافئة. لکن، وکما لدینا السراویل واسعة الساق فوق غیرها من المیزات الرائعة الحارة فقط حتى الساقین، ویمکن استخدامه للاجتماعات والحفلات وبالإضافة إلى ذلک، یمکنک أیضا استخدامه مع معطف أو معطف طویل مع أحذیة أو الأحذیة وکذلک استخدام you can use it for meetings and parties In addition, you can also use it with a coat or Long coat with shoes or boots as well as use کسی که دوستش دارید Footless leggings Tvkrky As you can see in the picture Keep your feet warm and fluffy and you can During the autumn and winter use and enjoy. You You can boot leg pants with coats and coats with Use a very sharp form to give you coverage. Leg Tvkrky drawers and the quality was excellent Free Size has been released and is designed to That can be used for all sizes of pants دیدم مادرم داره آش درست میکنه .saq Tvkrky Footless leggings Tvkrky absolutely appropriate winter thick black Excellent quality and suitable for use at parties And parliaments of the best gift for someone you love
فقط اینترنت توالت نداره من ناراحتم.مسئولین
لطفا رسیدگی کنند!
هیچ بوسه ای جای زخم زبان را خوب نمی کند
درون ساق شلواری توکرکی مطابق عکسی که مشاهده می کنید کرکی می باشد و پاهای شما را گرم نگه داشته و شما می توانید درفصل پاییز و زمستان از آن استفاده کنید و لذت ببرید. شما میتوانید این ساق شلواری را با مانتو و پالتو همانطور که می دانید در زمستان و در سرما کار کردن با گوشی لمسی و دستان سرد بسیار دشوار است. و از آنجا که دستکش های معمولی روی گوشی هیچ عکس العملی ندارند، شما جنس دستکش ها 100% کتان خالص بوده و سر انگشتان از الیاف نقره می باشد.
- با استفاده از این دستکش ها به راحتی در سرمای زمستان، از گوشی لمسی خود استفاده نمایید.
- ارائه شده در 4 رنگ مشکی، آبی، طوسی و قهوه ای. (در صورت مهم بودن رنگ دستکش هنگام تکمیل فرم سفارش در قسمت پیغام رنگ مورد نظر خود را ذکر نمایید)
- سایز این محصول به گونه ای است که برای هر دستی مناسب می باشد.مجبور هستید دستکش های خود را در بیاورید و با دست های سرد از گوشی یا تبلت خود استفاده کنید. در اینجا دستکش سیلور تاچ به کمک شما می آید. این دستکش ها مانند دستکش های زمستانی دست ها را گرم نگاه میدارند با این تفاوت که شما می توانید با گوشی، تبلت یا هر وسیله لمسی دیگر خود به راحتی کار کنید. سبب این امر، استفاده از الیاف نقره در نوک انگشتان دستکش است که قابلیت اتصال دست با گوشی را فراهم می سازد. برای اولین بار در ایران، توسط شرکت میهن استور، دستکش های سیلور تاچ، مشکل استفاده از گوشی، تبلت یا هر وسیله لمسی در سرما را برای همیشه حل می کند. به همراه بوت استفاده کنید که فرم بسیار شیکی به پوشش شما می بخشد. ساق شلواری توکرکی دارای کیفیت فوق العاده عالی بوده و به صورت Free Size عرضه شده است و به نوعی طراحی شده است که برای تمام سایز ها قابل استفاده می باشد.